شیما هنرور
رها
رها شو رها ترین رها...
رها شو رها ترین رها.
کم کن فاصله ی نیکی را با خودت.
جسمت را با شادی بر تن خستهی عالم رها کن؛
قبل از آنکه تخت روانت مملو از اشک باشد.
بگذار مرواریدهایت رقصان به بازدید بهار بروند.
ساعتها ببخش هر آنچه را که در ثانیهای جفا دیدهای؛
حتی تکه ای از وجودت را؛ تا بتوانی با گرمای آن چراغ خانه ای را روشن کنی