بررسی علل تمایل/عدم تمایل به ایفای نقش هماهنگکنندگی در فرآیند اهدای عضو
هماهنگکننده پیوند اعضا بودن، اوج هنر یک شخص برای مدیریت کارهای همزمان است...
هماهنگکننده پیوند اعضا بودن، اوج هنر یک شخص برای مدیریت کارهای همزمان است. هماهنگ کنندگان پیوند اعضا با مراقبت پزشکی از پیکر مورد مرگ مغزی و در عین حال گفت و گو با خانواده این عزیزان، به انتظار و درد و رنج عمدتا چندین ساله بیماران در لیست انتظار پیوند پایان میدهند. درد و رنجی که سال های طولانی، بیماران با مشکلات ریوی، کلیوی، کبدی، قلبی و... را از زندگی مطلوب باز داشته است. نجات جان این بیماران مهمترین و عمیقترین انگیزهی هماهنگکنندگان برای ایفای نقششان میباشد. به چالش کشیدن خود، برخورد با عمیقترین لایههای روان انسان و در نهایت خودشناسی از دیگر انگیزههای هماهنگکنندگان اهدای عضو میباشد.
مراحل لازم جهت هماهنگی اهدای عضو پیچیده، زمانبر و گاه فرسایشی بوده و این فرآیند، در برخی موارد حتی بیش از یک هفته به طول میانجامد. به جان خریدن این حجم از سختی عزمی راسخ و نیتی خالص طلب میکند. هیچ دستمزدی نمیتواند همدلی و احساسی که هماهنگکننده از جان خود در شغلش میگذارد را جبران کند. علاوه بر این، به علت ناشناخته بودن نسبی کار هماهنگکنندگان پیوند، گاها کادر درمان درباره پیچیدگی کار این عزیزان توجیه نبوده و انرژی مضاعفی جهت توضیح روند کار و جلب همکاری تمام ردههای کادر درمان نیاز میباشد.
در نتیجه، تصمیم به ایفای نقش به عنوان هماهنگکنندهی پیوند اعضا، عرصههای مختلف زندگی شخص را عمیقا تحت تأثیر قرار میدهد و از این رو، این تصمیم، تصمیمی سرنوشتساز و تعیینکننده میباشد.