فاطمه مهدی خواه
دلتنگی
چقدر دلتنگم ....
چقدر دلتنگم
دلتنگ روزهای خوبی که گذشت
روزهایی که فکر میکردم هیچوقت تموم نمیشه و همیشه میتونیم باهم باشیم و با صدای بلند بخندیم
خواهری دلم بدجور هوای لحظههای با تو بودن و کرده
یادش بخیر انگار همین دیروز بود که مادرجون موهای بلند طلایی تو بافت و بهت گفت مادرجون بختت هم مثل موهات بدرخشه
لبخند زدی و گفتی: مادرجون میدرخشه خدایی که من میشناسم برام بهترینهارو رقم میزنه
اره راست میگفتی بهترینها برات رقم خورد خودت رفتی ولی امید به زندگی خیلیا بخشیدی و رفتی
چه خوبه که هنوز حس میکنم یهجایی قلبت داره میتپه
همیشه میدونستم که خواهر مهربونی هستی ولی الان خیلیا میدونن که من چه خواهر مهربونی دارم
اره دارم چون تو هنوزم زندهای